صندوق های جادویی
محمدنبی عظیمی محمدنبی عظیمی

حالا دل من نیز مانند هزاران شهروند این کشور خون می شود هنگامی که واژهء صندوق را می شنوم. حالا دیگر چه بخواهم چه نخواهم هنگامی که این واژه را می شنوم به شدت شگفت زده می شوم و صندوق های خالی شفافی درنظرم مجسم می شوند که نه تنها دارای دست ها و پا ها ، بل دارای عقل وشعور اند واز توانایی ناکرانمدی در سره کردن رای خودی از غیر خودی  برخوردار.صندوق هایی که می توانند راه بروند وبرای پرکردن شکم های گرسنه شان از آرای تقلبی به خانه های مردم و به کوه وکمرسربزنند، یا با دستان نامریی خود دروازه ( رامپ) هواپیما را باز نموده وخود ها را به پایین پرتاب کنند.همین صندوق ها اند که دردرازنای چند ساعت بدون این که دست بنی بشری به آنان خورده باشد تا آخرین ظرفیت ازبرگه های رای گیری پرمی شوند و برای شمارش آرای خلق الله از طرف کمیسیون مستقل(!) انتخابات به نوبت گذاشته می شوند. بنابراین هنگامی که این اعمال جادویی را ازاین ها می بینم نه تنها شگفت زده می شوم بل ازخود می پرسم که آیا این همان ریالیزم جادویی نیست که گابریل گارسیا مارکز نویسنده ء رمان" صدسال تنهایی"  یا فرانتس کافکا درداستان بلند" مسخ" به آن پرداخته اند؟ : پرداختن به آن حوادث شگفت برانگیزی که گهگاهی از سیطره عقل ومنطق خارج می شوند. غیر عینی ، ناواقعی ونا پذیرفتنی به نظر می رسند ؛  ولی با این هم اتفاق می افتند. حوادثی که از حدود ومنطق انسانی خارج می شوند ولی در توازن وهمسانی با حوادث زنده گی رخ می دهند.. مانند پر شدن صندوق های شفاف رای دهی دومین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان از برگه های رای درطول شب بدون آن که رای دهنده یی وجود داشته باشد.

 

  ازسوی دیگر ازبس دراین شبان وروزان پسین واژه های تخلف ، تقلب ، دستبرد ، تخطی ، جعلکاری ، آزاد ، عادلانه ، شفاف ... و     ترکیب های  کمیسیون مستقل انتخابات وکمیسیون شکایات انتخاباتی وکمیسیون انتخابات آزاد وعالانه وچی وچی را  ازرسانه های یک سر وصد زبان کشور ورسانه های بیگانه می خوانم ومی شنوم، مانند هــــر تنابنده یی که دراین کشور زنده گی می کند نه تنها دلم می گیرد وسرسام می گیرم ؛ بل گهگاهی عصبانی  می شوم و کم کم کارم به جنون نزدیک می شود. آخر تصور کنید،  همین که رادیو یا تلویزیون تان را حتا دراین گوشهء این کهنه سرا روشن می کنید، چه هنگام اذان صبح باشد ویا اذان خفتن ، هَی می شنوید ومی شنوید : تقلب ، تخلف ، دستبرد، تخطی ، جعل ، فریب و... یا کمیسیون مستقل انتخابات ، کمیسیون شکایات انتخاباتی ستاد انتخاباتی فلان یا بسمدان ، سایت این نامزد و یا آن نامزد وده ها واژه وترکیب دیگر که از بام تا شام دست کم هزار مرتبه تکرار می شوند،  درست مانند افسانه سرمگسک !

 

 دراین میان همان دوسه چهرهء ازخود راضی و خسته کن را که حالا حالا ها ازبرکت انتخابات شهره شهر و ازکفر ابلیس مشهورترشده اند یعنی همان هایی را درپرده های تلویزیون های تان می بینید که درخیره سری و یکدنده گی  وکتمان حقایق وجانبداری و پرداختن به دروغ دراین خیمه شب بازی با هم مسابقه دارند و مسلماً که درپایان این نمایش مضحک به نان ونوایی خواهند رسید و عبا وقبای ابریشمینی دریافت خواهند کرد. اما آن چه سبب شده است تا این چهره ها دلآزارگردند ، ظاهر شدن هرروزهء شان درپرده های تلویزیون ها نیست ، بل سماجت و پافشاری آنان برای قبولاندن سخن دروغ بالای خلایق است ؛  زیرا مرغ های شان یک لنگ دارند وهرچه بگویند باید آیات منزل تلقی گردد، همین ودیگر هیچ ! اینان به تصور این که مردم کاه خورده اند وهـَر را ازبــَر تمیز داده نمی توانند هزاران بار وبه تکرار باد درغبغب انداخته و بدون آن که کوچکترین خمی برابرو بیندازند،  می گویند دومین انتخابات ریاست جمهوری عادلانه بود وآزاد وشفاف وقانونی (!)  یا می گویند کمیسیون مستقل انتخابات از هیچ کاندیدی حمایت نمی کند وجانبدار نیست؛ ولی هنگامی که شواهد واسناد انکار ناپذیری درمورد وابسته گی شان به یک کاندید ویا گوش به فرمان بودن شان به خارجی ها ارائه می شود، با دیده درایی عجیبی می گویند هرکس که شکایتی دارد ویا سندی می تواند آن را به کمیسیون شکایات ارائه کند، درحالی که درهمان لحظه از طرف گردانندهء تلویزیون ویا یکی از نامزدان درست دربرابر چشمان شان کلیپ های ویدویی یا عکس ها وتصویر ها واسناد غیر قابل انکار نشان داده می شوند ، پاسخ می دهند ومی گویند این ها تخلفات کوچک وناچیزی اند که که درهرنقطهء جهان رخ می دهد وبالای نتیجه انتخابات تاثیری نمی گذارند.

 

 اما این ها تنها نیستند دراین کارزار. مقامات بالایی دولتی نیز می گویند : ما نمی گوییم که درانتخابات تقلب نشده است زیرا تقلب وتخلف یک امر عادی است درانتخابات  که درهرجا رخ می دهد؛ ولی تقلب تا تقلب است وآنچه دراین جا رخ داده بسیار اندک است. آنان می گویند شاید برخی ها ازروی احساسات نسبت به یک کاندید به تقلب دست زده باشد ویا نظر به خوش بینی وبد بینیی که نسبت به این یا آن نامزد دارد چنین کاری کرده باشد . آنان هرگز نمی پذیرند که واقعیت تقلب دردومین انتخابات ریاست جمهوری اکنون مرزها را شکسته ویک پدیده افضاح برانگیز در سطح جهانی شده است. 

 

 درحالی که  اینان باچنین ساده انگاری وساده اندیشی به اراده مردم افغانستان توهین می کنند، شاید تصور می کنند که مردم افغانستان نابینا اند وقادر نیستند حقایقی را که درپیش چشمان شان رخ داده است ببینند . اما باید گفت که مردم با بینایی وبصیرت کافی درباره سرنوشت شان تصمیم گرفته اند ومی دانند  که  تقلب تقلب است وکم وزیاد ندارد؟ همچنان که استاد واصف باختری می گفت : آبستن آبستن است ، آبستن کم وزیاد ندارد. وبه این ترتیب می توان گفت که عمل تقلب مانند عمل آبستن است. مگر آبستن کم وزیاد دارد؟ آبستن کم یعنی چه و آبستن زیاد به چه معنی است ؟ بنابراین آیا درتقلب کم پروسه رای دهی زیر سوال نمی رود؟ آیا درصورت تقلب کم بازهم می توان از واژه شفاف استفاده کرد؟ آیا پرشدن خود به خودی این صندوق های جادویی جایی برای انکار نمودن از تقلب می گذارد؟ آیا توزیع کارت رای دهی برای کودکان جلوه هایی از تقلب نیست ؟ سوگمندانه که پاسخ این سوال ها آری است و همچنان که کاکه تیغون می گوید : "... درینجا درهرچه تقلب می کنند، حتا درتقلب هم تقلب می کنند."  همچنان که در ساختن مشروب الکلی اتومی نیز تقلب کرده بودند:

 

  می گویند جمعی از دانشمندان مشروب الکلی اتومی را بنا به منظوری که به نزد خودشان بود، ساختند  وبرای آن که اثرگزاری آن را بالای انسان بدانند تصمیم گرفتند تا ازکشورهای مختلف جهان یک یک الکلی را دعوت کنند وپیاله یی برایش بریزند. می گویند اول امریکایی آمد ونوشید و دست وپایش  با نوشیدن اولین جرعه به هوا پریدند. بعد انگلیسی جامش را سر کشید واو هم به چنان سرنوشتی گرفتارشد. خلاصه این که نوبت مرد روسیی که از فرط نشه سرازپای نمی شناخت رسید. مرد روسی گیلاسش را تا آخر سرکشید ، بعد با آستین لباس لبلانش را پاک کرد و بدون این که به دانشمندان مذکور نگاهی بیفگند ازجایش برخواست ودربرابر نگاه های حاکی از بهت وتعجب حاضرین عزم ترک نمودن اتاق را نمود ؛ اما پیش ازآن که اتاق را ترک کند، ازوی پرسیدند :

 

-- چطور بود؟  آیا چنین مشروب قوی ومرد افگنی تا کنون نوشیده بودی؟

مرد روسی گفت :

-- درهمه چیز ها تقلب دیده بودم ، اما درمشروب نی. زیرا در این مشروب نیز آب ریخته بودند.

 

                                                                          ***

 

 پس حالا که دیوارهای باورهای مردم درحال فروریختن وانهدام کامل است ، بهتر است دولتی ها به ویژه کمیسیون مستقل  ( ! ) انتخابات به خود آیند، به قانون گردن نهند ، به رای ونظر مردم احترام بگذارند وازخودویرانی بیشتر جلوگیری کنند. درغیرآن خدا می داند سرانجام این افتضاح به چه منجرخواهد شد؟ زیرا مردم چاره یی نخواهند داشت تا به تعبیر سپهری پی آواز حقیقت بدوند.


September 11th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي